لیلی نوشته ها

روزنوشت ها، مزخرف نوشت ها، غرغرنوشت ها و نقل قول های یک دختر بچه ی سی و سه ساله!

لیلی نوشته ها

روزنوشت ها، مزخرف نوشت ها، غرغرنوشت ها و نقل قول های یک دختر بچه ی سی و سه ساله!

لیلی نوشت

وقتی با یه آدمی که خیلی برات مهمه، خیلی دوسش داری، خیلی برات غیرقابل دسترسی و دور از انتظار بوده،

وقتی باهاش مواجه میشی

وقتی یهو میبینی روبروش نشستی و داری باهاش حرف میزنی،

باید چیکار کنی؟

تو خودتُ میشناسی!

قلبت داره وایمیسته

تو عاشقشی!

تو همه ی زندگیت اون آدم برات رویا بوده!

تو ...

"آروم بگیر" لبتُ گاز میگیری!

حرف میزنی! حرفای معمولی

خودتُ آروم نیشگون میگیری که دستت نلرزه

به چشماش نگاه میکنی

چقدر خوبه

صدای قلبتُ میشنوی! ضربانِ تند قلبت رُ روی بالا و پایین رفتن سینه ت حس میکنی

داری از هم میپاشی از هیجان!

اما خنده تُ حتی گریه تُ کنترل میکنی

تو یه زن هستی!

تو یه زن سی و سه ساله هستی!

تو دیگه کودک نیستی!

مثل یه زن رفتار کن!

زنی که همیشه آرزوشُ داشتی!

یهو یاد مریل استریپ میفتی! چه وقاری! چقدر زن! چقدر دلت میخواد مثل اون باشی!

دلت میخواد مثل مریل استریپ بخندی با وقار و زیبا اما مطمئنی الان لب و لوچه ت کج شده!

میترسی اما خودتُ کنترل میکنی

میخوای زن باشی! قد دیده شدن و خواسته شدن زن باشی

و

فک کنم موفق میشی که قابل احترام باشی، که شمرده بشی!

که زن دیده بشی!

به خودت میگی یه زن باید شیک بپوشه، خوش تیپ باشه، رژ قرمز بزنه، موقر باشه، باسواد باشه، مودب باشه، خوب حرف بزنه و ... و! دست نیافتنی باشه!

چقد دلت میخواد همونی باشی که آرزوشُ داری!

و صدای تپش های قلبتُ کنترل میکنی

و نمیذاری صدات بلرزه

و بالاخره یه روز یاد میگیری هرچقدر هم که دلت غرق تمناست اما .. خوددار باشی!

مبارکه دلکم!

نظرات 3 + ارسال نظر
آناهیتا شنبه 3 بهمن 1394 ساعت 12:34

عالی دوستم

بانوی آذر جمعه 2 بهمن 1394 ساعت 21:43

لحظه های زندگیت پر از شور و شوق و آرامش باد.
همه وبلاگتو خوندم
دلیلش حس همزاد پنداری بود و بس

faezeh.8 جمعه 2 بهمن 1394 ساعت 18:06

لیلی چی شده؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.